شاید تب عشقی که شنیدیم همین است
وقتی که به شک می رسی آغاز یقین است
این زمزمه ای بود که تلقین کنم:آری،
عشق است،همین است،همین است،همین است
خورشید سفر کرده به اعماق وجودم،
یا پای خدایی که تویی روی زمین است؟
ای کاش نگویید که کافر شدی،امروز،
من معتقدم عشق،تمامیت دین است
یعنی اگر اینگونه سزاوار بهشتم
این حق وجودی ست که با عشق،عجین است
این شعله ی سوزنده ،بهشتی است مکرر
"تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است"
" فریبا یوسفی"
نظرات شما عزیزان: