آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
نم نم باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ شعر سيب از دکتر حميد مصدق و جواب فروغ فرخزاد به اين شعر *تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به تو خندیدم جمعه 17 / 7 / 1392برچسب:حمید مصدق,فروغ فرخ زاد,شعر,عاشقانه, :: 16:45 :: نويسنده : محیا .مبینا و آریانا
1.من خودمم نمیدونم ، که از کی عاشقت شدم چیزی که انتها نداشت ، چطوری ابتدا داره؟ نترس از این که عشق من،با تو یه روز تموم بشه چیزی که ابتدا نداشت چه طوری انتها داره؟
2. آمیزه ی سرشت منی تو ، فرمان سرنوشت منی تو ، جبری و در مقابله با تو، دل حق اختیار ندارد...
3.از چشم های عشق چه میخواهید؟ ای ابرهای بغض بارانی ! بر گونه های دوست چه میبارید؟ ای اشک های طاقی توفانی ! در دست های معجزه ات، ای عشق! آیا هنوز حکم رهایی نیست؟ تا وا کنند پنجره ای از نور ، بر روی این پرنده ی زندانی؟
حسین منزوی
چهار شنبه 20 / 3 / 1392برچسب:عاشقانه, حسین منزوی, عشق و عاشقی, , :: 20:56 :: نويسنده : محیا .مبینا و آریانا
در حضور باد کلماتم را در جوی سحر میشویم لحظه هایم را در روشنی باران ها تا برای تو شعری بسرایم روشن. تا که بی دغدغه بی ابهام سخنانم را در حضور باد -این سالک دشت و هامون- با تو بی پرده بگویم که تو را دوست میدارم تا مرز جنون . شفیعی کدکنی
قانون جاذبه در افتادن افراد در چاه عشق تقصیری ندارد...
عشق همانند ساعت شنی است . همانطور که قلب پر میشود عقل خالی میشود...
لب دریا رسیدم تشنه،بی تاب، ز من بی تاب تر،جان و دل اب،
مرا گفت:از تلاطم ها میاسای! که بد دردی است جان دادن به مرداب. اگر به نامم نخوانده بودی،باری اوازی بودی که عشق نسل ها پیش از این،ترنمت کرده بود بی انکه دهان گشوده باشد...
من تو را برای شعر بر نمی گزینم شعر، مرا برای تو برگزیده است... میگن خدا ابر رو به گریه می اندازه تا گلی بخنده... پس هر وقت گریه کردی ناراحت نشو چون یکی شاده و داره میخنده... باز کن پنجره ها را ، که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد، و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است. به سه چیز تکیه نکن: غرور ، دروغ ، عشق . ادم با غرور میتازد. با دروغ میبازد . با عشق میمیرد. سه شنبه 12 / 9 / 1391برچسب:عاشقانه, :: 17:32 :: نويسنده : محیا .مبینا و آریانا
![]() ![]() |